به گزارش گروه سیاسی«خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به دنبال تسخیر سفارت آمریکا در تهران توسط دانشجویان پیرو خط امام، سیل پیامها و بیانیههای ارسالی از مراکز و سازمانهای اسلامی خطاب به رهبر و ملت ایران، نشان میداد که حرکت دانشجویان پیرو خط امام تا چه اندازه در بیداری جامعه مسلمان موثر بوده است.
پیامد تسخیر لانه جاسوسی
از این میان، میتوان به پیغامهای 16 سازمان آزادیبخش معتبر جهان اسلام اشاره کرد که ضمن تأیید حرکت دانشجویان پیرو خط امام، پشتیبانی خود را از انقلاب اسلامی اعلام کرده بودند. برخی از این سازمانها عبارت بودند از: اتحادیه عمومی قضات فلسطین، سازمان "امل" لبنان، اتحادیه دانشجویان فلسطینی، انجمن جوانان دموکراتیک لبنان، اتحادیه ملی دانشجویان لیبی، حزب ترقیخواه مصر، جبهه آزادی بخش ملی الجزایر، اتحادیه ملی دانشجویان سوریه و انجمن جوانان دموکراتیک یمن.
در روز 14 آبانماه از سوی انجمن دانشجویان مسلمان پاکستان صادر شد؛ آنان با اعلام همبستگی با انقلاب اسلامی ایران، به آمریکا هشدار دادند «تا دست از اعمال پلید و عوام فریب خود بردارد.» به دنبال آن، دانشجویان مسلمان کشورهای اسلامی و عرب مقیم شوروی، در پیامی به ملت ایران اعلام کردند که «تمامی ملت مسلمان که با امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع مبارزه میکنند، برای رسیدن به اهداف مقدس انقلاب اسلامی ایران، با دل و جان با شما همراه و همگام هستند.»
این پایان کار نبود؛ بلکه پیامدهای حرکت دانشجویان پیرو خط امام، حتی مرزهای آفریقای جنوبی را نیز در نوردید و به مبارزات کنگره ملی آفریقای جنوبی بر ضد نظام "آپارتاید" و تبعیض نژادی روح تازهای بخشید؛ چنانچه سران این کنگره، در پیام پشتیبانی خود از ایران اعلام کردند: «ما از مردم پیشرو، دموکراتیک و ضدامپریالیست سراسر جهان میخواهیم، هوشیاری به خرج داده و برای خنثی کردن برنامههای امپریالیسم بینالمللی، تحت نظارت امپریالیسم آمریکا، که در صدد توطئهچینی برای وارونه جلوه دادن دستاوردهای انقلاب ایران است، با همبستگی اقدام کنند.»
واکنش امام خمینی به تسخیر لانه جاسوسی
حضرت امام (ره) پس از خبردار شدن از وضعیت سفارت آمریکا و اقدامات جوانان اظهار داشتند: «آن مرکزی هم که جوانهای ما رفتند گرفتند- آن طور که اطلاع دادند- مرکز جاسوسی و مرکز توطئه بوده است. آمریکا توقع دارد که شاه را ببرد به آنجا مشغول توطئه، پایگاهی هم اینجا برای توطئه درست کنند، و جوانهای ما بنشینند و تماشا کنند. باز ریشه های فاسد به فعالیت افتاده بودند که ما هم دخالتی بکنیم و جوانها را بگوییم که شما بیرون بیایید از آنجایی که رفتند. جوانها یک کاری کردند برای اینکه دیدند، آخر ناراحت کردند این جوانها را.»
طرح پرونده شکایت از ایران توسط آمریکا
دولت ایالات متحده در پی تسخیر سفارتش در تهران در تاریخ 4 نوامبر 1979 و بازداشت تعدادی از کارمندان دیپلماتیک و کنسولی آن کشور از سوی دانشجویان خط امام، دادخواستی را از طریق مشاور حقوقی وزارت امور خارجة خود در تاریخ 29 نوامبر همان سال با استناد به مادة 38 آیین دادرسی دیوان بینالمللی دادگستری در دبیرخانة دیوان به ثبت رساند.
بهطور کلی دادخواست ایالات متحده نقض تعهدات صورت گرفته از جانب ایران را به دو بخش تقسیم کرد: نخست: ترک فعل؛ از نظر ایالات متحده دولت ایران در تأمین امنیت محل سفارت و افراد داخل آن کوتاهی کرده و با مستقر نکردن نیروهای کافی موجبات بروز این حادثه را فراهم آورده است. پس از مستقر شدن دانشجویان در محل سفارت و اشغال آن نیز نیروهای امنیتی ایرانی هیچ تلاشی برای تخلیه آن محل به عمل نیاوردند.
دوم خودداری از اتخاذ تدابیر لازم؛ در این قسمت، آمریکا با اشاره به ماده 8 پیشنویس 21 طرح مواد مربوط به مسئولیت بینالمللی دولتها تهیه شده توسط کمیسیون حقوق بینالملل، ادعا میکند با اینکه دولت ایران دخالت مستقیم در جریان اشغال سفارت نداشته است، اعمال دانشجویان را با توجه به حمایت مقامات ایران مانند وزیر امور خارجه و مسئولان ارشد قضایی و واگذاری پارهای از مسئولیتها به آنان، میتوان به دولت ایران منتسب کرد. پس در واقع فعل دانشجویان فعل دولت ایران است.
موضع دولت ایران در دیوان بینالمللی دادگستری
موضع دولت ایران از طریق دو نامه در اختیار دیوان قرار گرفت . اولین نامه در 9 دسامبر 1979 به دیوان ارسال شد و نامة دوم با متنی تقریباً مشابه در 17 مارس 1980 توسط دیوان دریافت گردید. متن نامة دوم بدین شرح است :
«مفتخرم بدین وسیله دریافت تلگراف در مورد تشکیل جلسه دیوان بینالمللی دادگستری در تاریخ 17 مارس 1980 را برای بررسی دادخواست دولت ایالات متحده اعلام کنم . بهعلاوه، یک بار دیگر مواضع دولت جمهوری اسلامی ایران را در این باره بیان میدارم بازخوانی پرونده کارکنان دیپلماتیک و کنسولی ایالات متحده در تهران، دولت جمهوری اسلامی ایران مراتب احترام خود را نسبت به دیوان بینالمللی دادگستری و اعضای عالی مقام آن اعلام میدارد. تلاشهای بیشائبه آن عالیمقامان در راه دستیابی به راهحلهای صلحآمیز و عادلانه برای اختلافات بین دولتها شایسته ستایش است.
دولت ایران مایل است توجه ویژه دیوان را به وضعیت خاص و عمق انقلاب اسلامی ایران جلب کند؛ انقلاب ملت ستمدیده ایران علیه ظالمان و اربابان زورگوی خود، بررسی عواقب و نتایج این سلطه زورمدارانه لزوماً در حیطه صلاحیت ملی ایران است. دولت جمهوری اسلامی ایران بر این عقیده است که دیوان نمیتواند تمامی ابعاد مسئله مطروح توسط دولت ایالات متحده را درک کند. مناقشههای که در بین بسیاری از مسائل دیگر، دربرگیرنده بیش از 25 سال مداخله دولت ایالات متحده در مسائل داخلی ایران، استثمار بیشرمانه منابع ملی این کشور و جرایم ارتکابی متعدد علیه اتباع ایرانی است. اعمالی که همگی بر خلاف هنجارهای بینالمللی و بشردوستانه میباشد . بنابراین مسئلهی طرح شده در دادخواست دولت ایالات متحده درباره تفسیر و اجرای معاهداتی نیست که لایحه آن دولت بر پایه آنها استوار است، بلکه در نتیجه یک وضعیت کلی است که حاوی عناصر بسیار پیچیده و اساسی است.
پس، دیوان نمیتواند فارغ از مسائل و خارج از بافت معنایی دقیق آن یعنی در قالب روابط سیاسی 25 سال گذشته دو کشور و کلّیه رخدادهای بین آن دو، این دادخواست را بررسی کند. اتفاقاتی از قبیل کودتای 1953 ایران با طراحی و اجرای سازمان جاسوسی ایالات متحده، سرنگونی دولت قانونی دکتر محمد مصدق، بازگرداندن شاه فراری به مسند قدرت درحالیکه وی صرفاً حافظ منافع آن کشور در ایران بود و بسیاری دیگر از مسائل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که نتیجه مستقیم دخالت ایالات متحده در امور داخلی ایران است. در رابطه با قرار موقت درخواست شده از سوی دولت ایالات متحده، واضح است که صدور چنین قراری مستلزم تصمیم گیری در مورد خود رأی از سوی دادگاه است که البته دیوان بدون نقض قواعد حاکم بر صلاحیت خود قادر به انجام چنین کاری نخواهد بود. مضاف بر این، از آنجا که قرار موقت براساس تعریف، حافظ منافع طرفین دعواست، پس نمیتواند به صورت یکجانبه، یعنی به شکل مطرح شده از سوی دولت ایالات متحده، درخواست شود».
نتیجه پرونده مطروحه
دولت ایران پس از گذشت 27 سال از طرح دعوای انگلیس علیه ایران در قضیه ملی شدن صنعت نفت، برای دومین بار خود را طرف دعوای جدیدی و این بار نیز به عنوان خوانده در دیوان بینالمللی دادگستری یافت. اما واکنش کشورمان به طرح پرونده گروگانگیری در دیوان بسیار متفاوت با قضیه شرکت نفت ایران - انگلیس بود و آن عبارت بود از تحریم کلی دیوان.
دولت ایران از حضور در دیوان چه در مرحله رسیدگی به درخواست صدور قرار موقت و چه در مرحله رسیدگی به ماهیت دعوا خودداری کرد. دولت ایران حتی کوچکترین اعتراضی به صلاحیت دیوان یا قابلیت استماع دعوا نکرد، به دستور موقت صادره از سوی محکمه وقعی ننهاد و از اجرای رأی نهایی دیوان دائر بر آزادی فوری گروگانها خودداری ورزید.
به نظر میرسد میتوان گفت هدف ایالات متحده از طرح دعوا علیه کشورمان نه الزاماً تأمین فوری آزادی گروگانها، بلکه دریافت حکمی بود که مشروعیت حقوقی دعوی خود را تثبیت کند و بدین طریق به امکان تأمین خواسته نهایی خود در دعوا بیفزاید. طرح پروندههای ایرباس و سکوهای نفتی از سوی ایران علیه ایالات متحده را نیز میتوان از همین زاویه ارزیابی کرد؛ اقدامی که فینفسه از حیث توجه به موازین و اهرمهای حقوقی در پیشبرد مقاصد سیاسی، به شرط پایبندی به همه لوازم فصل مسالمت تأیید است.
گزارش از عرفان عباسی